اذن دخول بندگی

مَن أرادَ اللهَ بَدَأ بِکُم

اذن دخول بندگی

مَن أرادَ اللهَ بَدَأ بِکُم

تربیت اسلامی به مرجعیت علمی چه ربطی داره؟

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۰۶ ق.ظ

البته برای فهم دقیق تر معنای تربیت اسلامی باید به دو کاربرد مختلف کلمه تربیت توجه کرد. گاهی مراد از تربیت آن حالت و وضعیتی است که مطلوب انسان است و می خواهیم به آن وضعیت برسد. در این معنا واژه تربیت را اینگونه بکار می بریم: «می خواهیم به موجودی تربیت یافته دست پیدا کنیم». یعنی تربیت یک حالت و وضعیت مطلوب است که می خواهیم آن را حاصل کنیم و البته استعداد و زمینه رشد  و رسیدن به این وضعیت مطلوب در انسان وجود دارد. بر این اساس اضافه کردن قید اسلامی به تربیت بدین معناست که وضعیت مطلوب انسان یک وضع اسلامی  که در آن همه استعداد هایش بصورت متوازن رشد کرده و به فعلیت رسیده باشد. در واقع تربیت اسلامی آن چیزی است که انسان کامل واجد و دارای آن است.

اما گاهی نیز مرادمان از تربیت یک فرآیندی است که در آن استعداد های فرد رشد می کنند. در این معنا واژه تربیت را اینگونه بکار می بریم: «می خواهیم فلان موجودیت را تربیت کنیم». یعنی تحت فرایندی قرار دهیم که در آن استعداد و زمینه رشدش به فعلیت برسد. معنای تربیت اسلامی این خواهد بود که فرایند تربیت فرایندی است که در آن به همه استعداد های انسان به طور کامل توجه می شود و به صورت متوازن و هماهنگ رشد داده می شوند. این فرایند یک فرایند کل نگر است که همه استعداد های انسان را بصورت متوازن، هماهنگ و منسجم رشد می دهد.

وقتی می گوییم «دستیابی به تربیت اسلامی هدف همه انسان هاست» معنای اول مرادمان است و وقتی می گوییم «تربیت اسلامی یعنی می خواهیم فرد را رشدی همه جانبه بدهیم تا کامل شود» معنای دوم مرادمان است.

اگر تربیت اسلامی را اینگونه و با این معنای وسیع (مترادف با عبودیت و رسیدن به انسان کامل) ببینیم که غالبا اینگونه به تربیت نگاه نمی شود ارتباط آن با مرجعیت علمی، امر پیچیده ای نیست. ولی ابتدا باید ارتباط تولید علم اسلامی با تربیت اسلامی و سپس یک ملاحظه راجع به مرجعیت علمی بیان شود تا به منظور خود برسیم.

علم با هر تعریفی که بخواهیم از آن ارائه دهیم، چیزی نیست که بخواهیم داخل کتاب ها یا جزواتمان دنبال آن بگردیم. جایگاه علم در سینه عالم است و باید در سینه عالم ایجاد شود. اگر به دنبال تولید علم اسلامی هستیم باید «انسان اسلامی» تربیت کنیم تا علمی که در قلب او ایجاد می شود «علم اسلامی» باشد. نگرش انسان کامل به عالم و تبیینی که او از عالم دارد،نگرش و  تبیینی است که به دنبال دستیابی به آن هتسیم و انسان هرقدر تربیت شده تر باشد و به انسان کامل نزدیک تر، علمی که در قلب او ایجاد می شود به علم اسلامی نزدیک تر خواهد بود. اگر انسان را به گونه ای تربیت کردیم که در مسیر رشدِ همه ی ابعاد وجودی و حرکت به سمت انسان کامل بود، هر قدر که در این مسیر بیشتر جلو برود، علمی که ایجاد می کند به علم اسلامی نزدیک تر می شود. حال می خواهد سخنرانی کند یا کتاب بنویسد. حتی می شود عمل و رفتار او را هم بررسی کرد و از آن ها علم آموخت یا به عنوان یک الگوی اسلامی معرفی کرد.

با این بیان تقریبا راهمان برای فهم ارتباط تربیت اسلامی و مرجعیت علمی هموار شده است. اگر صحبت های استاد مطهری در کتاب جامعه و تاریخ درباره اصالت فرد و جامعه را در نظر بیاورید، بنده را از اطناب مُمِل در سطور زیر خلاص کرده اید.

راجع به مرجعیت علمی باید توجه داشته باشیم که به دنبال مرجعیت یک فرد نیستیم بلکه به دنبال مرجعیت دانشگاه امام صادق (ع) به عنوان یک «جامعه علمی» هستیم. جامعه جدای از تک تک افراد اصالت دارد و برای آن رشد و کمال مطرح است. جامعه دانشگاه امام صادق (ع)، صرف نظر از تک تک افراد آن، اصالت و هویت دارد و هدف آن رسیدن به «جامعه مرجع علمی» است. اگر می خواهیم به مرجعیت علمی دست پیدا کنیم باید علاوه بر آن که افراد را تربیت می کنیم، جامعه دانشگاه امام صادق (ع) را هم تربیت کنیم و رشد دهیم به گونه ای که روح جمعی حاکم و به تبع آن همه جریان ها و حرکت ها در دانشگاه، در جهت جامعه مرجع علمی باشد. باید علاوه بر تربیت تک تک افراد، به ارتباط و هماهنگی میان آن ها و تشکیل گروه ها و جریان ها و هماهنگ کردن آن ها و ایجاد روح جمعی در کل دانشگاه توجه داشته باشیم. البته توجه به تربیت جامعه و تلاش در جهت آن، مرتبه ای از رشدیافتگی افراد است. وقتی افراد به مرحله ای از رشدیافتگی برستد این ضرورت را درک کرده و باری تربیت جامعه علمی دانشگاه امام صادق (ع) تلاش خواهند کرد. (برای فهم درست تفاوت فرد و جامعه، «این جبهه نیرو ندارد!» از سیدابراهیم رئوف موسوی را بخوانید).

هدفی که رهبر عزیزمان برای دانشگاه امام صادق (ع) مشخص کردند (مرجعیت علمی)، یکی از ابعاد تمدن نوین اسلامی است. تمدن اسلامی یکی از ویژگی هایش این است که در علم، مرجع جوامع دیگر است و ما این را در دوران اوج تمدن اسلامی دیده ایم.

خلاصه کلام این که «تربیت اسلامی» - به عنوان هدف نهایی خلقت و مترادف عبودیت را اگر در بعد فردی نگاه کنیم، لازمه «تولید علم اسلامی» و اگر در بعد اجتماعی بنگریم، لازمه ایجاد «جامعه مرجع علمی» است.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۲۲
عنابستانی

تربیت

تولید علم

رشد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی